per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
1
1
13762
سخن سردبیر
Editor-in-Chief
اکرم قدیمی
ghadimi2005@gmail.com
1
دانشیار علوم سیاسی مرکزتحقیقات سیاست علمی کشور
رسالت هر نشریه علمی- ترویجی، تلاش در جهت ارتقاء درک عمومی مردم از علم و فناوری است. رهیافت بهعنوان نشریهای علمی- ترویجی تلاش میکند مقالههایی اصیل با موضوعات مهم علمی که با قلم ترویجی تدوین شدهاند را منتشر کند. در آستانه سه دهه انتشار نشریه رهیافت توجه به موارد زیر ضروری است: ¯ گسترش و تعمیق مفهوم علم و نوآوری علمی در عرصه عمومی؛ ¯ آشنایی مردم با پیشرفتهای نوین در عرصههای علم و فناوری در جهان؛ ¯ فراهمسازی موقعیت برای تعامل هر چه بیشتر سیاستگذاران و دانشمندان؛ ¯ ایجاد تعامل مستقیم میان دانشمندان و عموم مردم. بهمنظور دستیافتن به موارد ذکرشده، بسترسازی و فراهمنمودن سازوکارها و ابزارهای مورد نیاز ضروری است. دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بهعنوان متولیان اصلی عرصه علم و فناوری و نهادهای اصلی مولد دانش، باید به بازبینی مأموریتهای اصلی خود بپردازند و در راستای مسئولیت اجتماعی خود، نقش اساسی در حرکت جامعه بهسوی تعالی و پیشرفت ایفا کنند. بنابراین، آموزش عالی نیازمند مطالعات عمیق در خصوص شناخت مسائل، تحولات خرد و کلان محیط خود است تا بتواند عوامل مؤثر کلیدی و مهم پیشرانهای آینده را بهخوبی درک و پیشبینی کند. آموزش عالی باید اقدامات هدفمند و بهموقع برای ارائه راهبردهای مطلوب را شناسایی کرده تا بتواند آیندهای روشن خلق کند. مشارکت فزاینده در نوآوری و گسترش فناوریهای نوین در کنار مأموریتهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی که رسالت اصلی و فلسفه وجودی دانشگاه است، میتواند هویت جدیدی به این سازمان پویا و دانشمحور بدهد. بر این اساس، دانشگاهها بهعنوان نهاد اصلی مولد دانش بهشمار میآیند. به بیان دیگر، تنها سازمانی هستند که با پرورش نیروی کار خلاق از میان دانشآموختگان خود نقشی اساسی در نوآوری جامعه ایفاء کرده و نیز حرکت بهسمت تعالی و پیشرفت همیشگی جامعه را هموارتر میسازند. درفصلهای آینده، رهیافت ویژهنامههایی با موضوعات مدیریت و حکمرانی منطقهای و آمایش آموزش عالی و نظام علم، فناوری و نوآوری ایران، آسیبشناسی سنجش و ارزیابی علم، فناوری، و نوآوری در ایران منتشر خواهد کرد. از تمامی استادان، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و سایر علاقهمندان به موضوعات علم، فناوری و نوآوری تقاضا داریم با نگارش و ارائه مقالههای خود در ارتقای سطح علمی این نشریه همیار و همراه ما باشند.
رسالت هر نشریه علمی- ترویجی، تلاش در جهت ارتقاء درک عمومی مردم از علم و فناوری است. رهیافت بهعنوان نشریهای علمی- ترویجی تلاش میکند مقالههایی اصیل با موضوعات مهم علمی که با قلم ترویجی تدوین شدهاند را منتشر کند. در آستانه سه دهه انتشار نشریه رهیافت توجه به موارد زیر ضروری است: ¯ گسترش و تعمیق مفهوم علم و نوآوری علمی در عرصه عمومی؛ ¯ آشنایی مردم با پیشرفتهای نوین در عرصههای علم و فناوری در جهان؛ ¯ فراهمسازی موقعیت برای تعامل هر چه بیشتر سیاستگذاران و دانشمندان؛ ¯ ایجاد تعامل مستقیم میان دانشمندان و عموم مردم. بهمنظور دستیافتن به موارد ذکرشده، بسترسازی و فراهمنمودن سازوکارها و ابزارهای مورد نیاز ضروری است. دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بهعنوان متولیان اصلی عرصه علم و فناوری و نهادهای اصلی مولد دانش، باید به بازبینی مأموریتهای اصلی خود بپردازند و در راستای مسئولیت اجتماعی خود، نقش اساسی در حرکت جامعه بهسوی تعالی و پیشرفت ایفا کنند. بنابراین، آموزش عالی نیازمند مطالعات عمیق در خصوص شناخت مسائل، تحولات خرد و کلان محیط خود است تا بتواند عوامل مؤثر کلیدی و مهم پیشرانهای آینده را بهخوبی درک و پیشبینی کند. آموزش عالی باید اقدامات هدفمند و بهموقع برای ارائه راهبردهای مطلوب را شناسایی کرده تا بتواند آیندهای روشن خلق کند. مشارکت فزاینده در نوآوری و گسترش فناوریهای نوین در کنار مأموریتهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی که رسالت اصلی و فلسفه وجودی دانشگاه است، میتواند هویت جدیدی به این سازمان پویا و دانشمحور بدهد. بر این اساس، دانشگاهها بهعنوان نهاد اصلی مولد دانش بهشمار میآیند. به بیان دیگر، تنها سازمانی هستند که با پرورش نیروی کار خلاق از میان دانشآموختگان خود نقشی اساسی در نوآوری جامعه ایفاء کرده و نیز حرکت بهسمت تعالی و پیشرفت همیشگی جامعه را هموارتر میسازند. درفصلهای آینده، رهیافت ویژهنامههایی با موضوعات مدیریت و حکمرانی منطقهای و آمایش آموزش عالی و نظام علم، فناوری و نوآوری ایران، آسیبشناسی سنجش و ارزیابی علم، فناوری، و نوآوری در ایران منتشر خواهد کرد. از تمامی استادان، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و سایر علاقهمندان به موضوعات علم، فناوری و نوآوری تقاضا داریم با نگارش و ارائه مقالههای خود در ارتقای سطح علمی این نشریه همیار و همراه ما باشند.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13762_637e300f56bc10f9c8d750a1fbeede02.pdf
سخن سردبیر
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
1
16
10.22034/rahyaft.2019.13763
13763
الگوی ارزیابی شایستگیهای مدیران کتابخانههای دانشگاهی: تحلیل محتوای مدلهای شایستگی مدیران
The Model for Competency Assessment
of Academic Library Managers:
Content Analysis of Managers' Competency
فرزانه قنادی نژاد
f_ghanadinezhad@yahoo.com
1
فریده عصاره
osareh.f@gmail.com
2
دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز
استاد، گروه علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه شهید چمران، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، اهواز، ایران
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای مدلهای شایستگی مدیران به منظور شناسایی ابعاد و مؤلفههای الگوی شایستگی مدیران کتابخانههای دانشگاهی است. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی است که در آن از رویکردهای هدایتی برای شناسایی ابعاد و مؤلفههای مدل شایستگی مدیران کتابخانههای دانشگاهی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، اسناد و مدارکاند. کدگذاری و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار مکس کیودا نسخه 12 انجام گرفته است. مدل شایستگی مدیران کتابخانههای دانشگاهی در دو سطح شامل شایستگیهای عمومی و تخصصی شناسایی شده است. شایستگیهای عمومی متشکل از 6 حوزه کلی شامل شایستگیهای فردی- رفتاری؛ اجتماعی- ارتباطی؛ اخلاقی- ارزشی؛ سازمانی- مدیریتی؛ بینشی- ادراکی و نوآورانه- کارآفرینانه بودند. در سطح شایستگیهای عمومی 83 شاخص و در سطح شایستگیهای تخصصی 15 شاخص برای ارزیابی مدیران شناسایی شده است. با توجه به تحولات صورتگرفته ناشی از رشد فناوریهای مختلف و لزوم بهکارگیری این فناوریها در پیشرفت کتابخانهها و نیز حرکت بیشتر این کتابخانهها به سمت دیجیتالیشدن، کتابخانههای دانشگاهی نیازمند مدیرانیاند که علاوه بر دانش عمومی مدیریتی و دانش تخصصی، از آخرین پیشرفتهای فناوری آگاهی یابند و مهارتهای کار با این فناوریها و چگونگی بهرهگیری از آنها را در کتابخانههای دانشگاهی فرا گیرند.
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای مدلهای شایستگی مدیران به منظور شناسایی ابعاد و مؤلفههای الگوی شایستگی مدیران کتابخانههای دانشگاهی است. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی است که در آن از رویکردهای هدایتی برای شناسایی ابعاد و مؤلفههای مدل شایستگی مدیران کتابخانههای دانشگاهی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، اسناد و مدارکاند. کدگذاری و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار مکس کیودا نسخه 12 انجام گرفته است. مدل شایستگی مدیران کتابخانههای دانشگاهی در دو سطح شامل شایستگیهای عمومی و تخصصی شناسایی شده است. شایستگیهای عمومی متشکل از 6 حوزه کلی شامل شایستگیهای فردی- رفتاری؛ اجتماعی- ارتباطی؛ اخلاقی- ارزشی؛ سازمانی- مدیریتی؛ بینشی- ادراکی و نوآورانه- کارآفرینانه بودند. در سطح شایستگیهای عمومی 83 شاخص و در سطح شایستگیهای تخصصی 15 شاخص برای ارزیابی مدیران شناسایی شده است. با توجه به تحولات صورتگرفته ناشی از رشد فناوریهای مختلف و لزوم بهکارگیری این فناوریها در پیشرفت کتابخانهها و نیز حرکت بیشتر این کتابخانهها به سمت دیجیتالیشدن، کتابخانههای دانشگاهی نیازمند مدیرانیاند که علاوه بر دانش عمومی مدیریتی و دانش تخصصی، از آخرین پیشرفتهای فناوری آگاهی یابند و مهارتهای کار با این فناوریها و چگونگی بهرهگیری از آنها را در کتابخانههای دانشگاهی فرا گیرند.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13763_bf080668a496e53d673666aa2db224b5.pdf
شایستگی مدیران
ارزیابی مدیران
کتابخانههای دانشگاهی
الگو
تحلیل محتوا
Academic Libraries
Model
content analysis
Managers Competency
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
18
30
10.22034/rahyaft.2019.13764
13764
نقش وابستگی به مسیر در ناکارآمدی نظامهای ملی نوآوری
The Role of Path Dependency in the Inefficiency of National Innovation Systems
لیلا نامداریان
namdarian@irandoc.ac.ir
1
استادیار، رشته سیاستگذاری علم و فناوری، گروه سیاست اطلاعات، پژوهشکده جامعه و اطلاعات، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، تهران، ایران
نوآوری فرایندی است که اجزای متعددی با روابط پیچیده با یکدیگر در آن دخیلاند. کلیه اجزای نوآوری و روابط میان آنها، تحت تأثیر محیط پیرامونی قرار میگیرند. بنابراین مباحث نوآوری، مستلزم دیدگاهی سیستمی است که با جامعیت لازم همراه باشد. نزدیک به سه دهه است که به منظور مواجهه سیستمی با پیچیدگیهای نوآوری، راهکار نظام ملی نوآوری مطرح شده است. نظام ملی نوآوری، مجموعهای از نهادهای به هم پیوسته است که دانش، مهارتها و خلاقیتهایی که منجر به فناوریهای جدید میشوند را خلق، انباشت و انتقال میدهد. بخش عمدهای از ناکارآمدی و فقدان اثربخشی نظامهای ملی نوآوری، ناشی از وابستگی آنها به مسیر حرکت گذشته و به اصطلاح قفلشدن آنها در مسیر گذشته است. بنابراین جلوگیری از بروز این پدیده در هر اقتصادی ضروری است. لازمه این امر، شناخت ابعاد و جنبههای مختلف این پدیده است. در همین راستا، این مقاله با روش مطالعات کتابخانهای و از طریق بررسی متون و ادبیات این حوزه، به تفصیل به این موضوع میپردازد و کلیه ابعاد آن را شناسایی میکند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که وابستگی به مسیر1 در نظامهای ملی نوآوری را میتوان به دو نوع وابستگی به مسیر فناورانه و وابستگی به مسیر نهادی طبقهبندی کرد. هر یک از انواع وابستگی به مسیر میتواند ناشی از تاریخ و یا بازخورد مثبت باشد. در این مطالعه ضمن تشریح انواع وابستگی به مسیر در نظامهای ملی نوآوری منبع و دلایل هر یک از آنها تشریح شده است.
نوآوری فرایندی است که اجزای متعددی با روابط پیچیده با یکدیگر در آن دخیلاند. کلیه اجزای نوآوری و روابط میان آنها، تحت تأثیر محیط پیرامونی قرار میگیرند. بنابراین مباحث نوآوری، مستلزم دیدگاهی سیستمی است که با جامعیت لازم همراه باشد. نزدیک به سه دهه است که به منظور مواجهه سیستمی با پیچیدگیهای نوآوری، راهکار نظام ملی نوآوری مطرح شده است. نظام ملی نوآوری، مجموعهای از نهادهای به هم پیوسته است که دانش، مهارتها و خلاقیتهایی که منجر به فناوریهای جدید میشوند را خلق، انباشت و انتقال میدهد. بخش عمدهای از ناکارآمدی و فقدان اثربخشی نظامهای ملی نوآوری، ناشی از وابستگی آنها به مسیر حرکت گذشته و به اصطلاح قفلشدن آنها در مسیر گذشته است. بنابراین جلوگیری از بروز این پدیده در هر اقتصادی ضروری است. لازمه این امر، شناخت ابعاد و جنبههای مختلف این پدیده است. در همین راستا، این مقاله با روش مطالعات کتابخانهای و از طریق بررسی متون و ادبیات این حوزه، به تفصیل به این موضوع میپردازد و کلیه ابعاد آن را شناسایی میکند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که وابستگی به مسیر1 در نظامهای ملی نوآوری را میتوان به دو نوع وابستگی به مسیر فناورانه و وابستگی به مسیر نهادی طبقهبندی کرد. هر یک از انواع وابستگی به مسیر میتواند ناشی از تاریخ و یا بازخورد مثبت باشد. در این مطالعه ضمن تشریح انواع وابستگی به مسیر در نظامهای ملی نوآوری منبع و دلایل هر یک از آنها تشریح شده است.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13764_761892dc4a55d9c4d7884f9153bb0f95.pdf
نظام ملی نوآوری
ناکارآمدی
وابستگی به مسیر نهادی
وابستگی به مسیر فناورانه
National Innovation System
Inefficiency
Technology Path Dependency
Institutional Path Dependency
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
31
52
10.22034/rahyaft.2019.13765
13765
تحلیلی بر جایگاه ابزارهای تأمین مالی بازآفرینی شهری در اسناد بالادستی و قوانین برنامههای توسعه ایران
The Analysis of Status of Urban Renewal Financing Methods in Upstream Documentation and Development Plans Laws of Iran
سمانه عابدی
s.abedi@atu.ac.ir
1
دانشگاه علامه طباطبائی
در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و مروری، به بررسی قوانین و مقررات در حوزه تأمین منابع مالی نوسازی بافتهای فرسوده شهری، پرداخته شده است. نتایج نشان داد در اکثر اسناد از جمله برنامههای پنج ساله توسعه، قوانین بودجه، برنامه پنج ساله شهرداری و قانون حمایت از احیای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، به ابعاد مختلف احیای بافت فرسوده و طیف وسیعی از روشهای تأمین مالی آن اشاره شده است. بنابراین طبق نتایج، اکثر روشهای تأمین مالی بافت فرسوده، پشتوانههای قانونی دارند. بنابراین به نظر میرسد به کار نگرفتن برخی شیوههای تأمین مالی در بافت فرسوده، ناشی از محدودیت قانونی آنها نیست. نکته قابل تأمل در این زمینه آن است که با توجه به تفاوت شرایط بافتهای فرسوده، شیوههای تأمین مالی متناسب با خود را میطلبند که این مسئله در اسناد، قوانین و حتی آییننامهها مغفول مانده است. همچنین، تأمین مالی با مشارکت عمومی یکی از بارزترین مصادیق اقتصاد مقاومتی است که از جمله مزایای آن، میتوان به کمهزینه بودن تأمین مالی، کوتاه بودن زمان تأمین آن و ارتقای فرهنگ کارآفرینی در جامعه اشاره کرد. بنابراین حرکت به سوی اقتصاد مقاومتی در حوزه مدیریت شهری میتواند بستر مناسبی را برای ارتقای توان مالی و کاهش هزینههای شهری را فراهم کند.
در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و مروری، به بررسی قوانین و مقررات در حوزه تأمین منابع مالی نوسازی بافتهای فرسوده شهری، پرداخته شده است. نتایج نشان داد در اکثر اسناد از جمله برنامههای پنج ساله توسعه، قوانین بودجه، برنامه پنج ساله شهرداری و قانون حمایت از احیای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، به ابعاد مختلف احیای بافت فرسوده و طیف وسیعی از روشهای تأمین مالی آن اشاره شده است. بنابراین طبق نتایج، اکثر روشهای تأمین مالی بافت فرسوده، پشتوانههای قانونی دارند. بنابراین به نظر میرسد به کار نگرفتن برخی شیوههای تأمین مالی در بافت فرسوده، ناشی از محدودیت قانونی آنها نیست. نکته قابل تأمل در این زمینه آن است که با توجه به تفاوت شرایط بافتهای فرسوده، شیوههای تأمین مالی متناسب با خود را میطلبند که این مسئله در اسناد، قوانین و حتی آییننامهها مغفول مانده است. همچنین، تأمین مالی با مشارکت عمومی یکی از بارزترین مصادیق اقتصاد مقاومتی است که از جمله مزایای آن، میتوان به کمهزینه بودن تأمین مالی، کوتاه بودن زمان تأمین آن و ارتقای فرهنگ کارآفرینی در جامعه اشاره کرد. بنابراین حرکت به سوی اقتصاد مقاومتی در حوزه مدیریت شهری میتواند بستر مناسبی را برای ارتقای توان مالی و کاهش هزینههای شهری را فراهم کند.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13765_1d51d020844c44c26e760ae88fc6fb55.pdf
بافت فرسوده
روشهای تأمین مالی
اقتصاد مقاومتی
بازآفرینی شهری و اسناد بالادستی
: Worn-out Texture
Financing Methods
Resistance Economics
Urban Renewal
and Upstream Documentation
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
53
64
10.22034/rahyaft.2019.13766
13766
سرنوشت مقالات سلب اعتبارشده کشورهای خاورمیانه در حوزه سلامت
The Fate of Middle Eastern Countries' Retracted Articles on Health
المیرا جنوی
janavi@nrisp.ac.ir
1
شیما مرادی
shmoradi@gmail.com
2
عضو هیئتعلمی گروه علم سنجی، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
استادیار، گروه علمسنجی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، تهران، ایران
هدف این پژوهش بررسی سرنوشت مقالات سلب اعتبارشده کشورهای خاورمیانه در حوزه سلامت از حیث میزان استنادات قبل و بعد از سلب اعتبار و به تفکیک کشورها است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با ابزارهای علمسنجی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه پژوهش مقالات سلب اعتبارشده کشورهای خاورمیانه در حوزه سلامت میباشد که از سال 1970 تا 2018 در پایگاه کلاریویت آنالیتیکس وبآوساینس، نمایه شدهاند. جهت تأیید صحت اطلاعات و مقایسه گزارش تعداد مقالات، نویسنده و کشورها، کلیه این اطلاعات در فرمت پلِینتکست1 دریافت و به منظور تحلیل در سطح کشورها وارد نرمافزار هیستسایتشدند. به منظور تحلیل بیشتر، خروجی این اطلاعات جهت ترسیم نقشه همتألیفی و همکاری علمی بین کشورها در نرمافزار ووسویور وارد شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که در خاورمیانه هفت کشور ایران، مصر، ترکیه، عربستان، رژیم اشغالگر قدس، لبنان و امارات متحده عربی دارای مقالات سلب اعتبارشده در حوزه سلامت بودهاند که در این میان نیز کشورهای ایران، مصر و ترکیه به ترتیب بیشترین مقالات سلب اعتبارشده را داشتهاند. همچنین یافتهها نشان داد به جز ترکیه مقالات سلب اعتبارشده بقیه کشورهای مورد بررسی تمام استنادات خود را بعد از سلب اعتبار دریافت کردهاند. بیش از نیمی از این مقالات در کمتر از یکسال سلب اعتبار شدهاند. نتایج این پژوهش میتواند در راستای سیاستپژوهی رفتار پژوهشی محققان حوزه سلامت از منظر چگونگی رعایت اخلاق علمی و نیز بررسی فشارهای ناشی از انتشار مقاله به واسطه قوانین و سیاستهای ارزیابی علمی پژوهشگران مورد استفاده قرار گیرد.
هدف این پژوهش بررسی سرنوشت مقالات سلب اعتبارشده کشورهای خاورمیانه در حوزه سلامت از حیث میزان استنادات قبل و بعد از سلب اعتبار و به تفکیک کشورها است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با ابزارهای علمسنجی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه پژوهش مقالات سلب اعتبارشده کشورهای خاورمیانه در حوزه سلامت میباشد که از سال 1970 تا 2018 در پایگاه کلاریویت آنالیتیکس وبآوساینس، نمایه شدهاند. جهت تأیید صحت اطلاعات و مقایسه گزارش تعداد مقالات، نویسنده و کشورها، کلیه این اطلاعات در فرمت پلِینتکست1 دریافت و به منظور تحلیل در سطح کشورها وارد نرمافزار هیستسایتشدند. به منظور تحلیل بیشتر، خروجی این اطلاعات جهت ترسیم نقشه همتألیفی و همکاری علمی بین کشورها در نرمافزار ووسویور وارد شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که در خاورمیانه هفت کشور ایران، مصر، ترکیه، عربستان، رژیم اشغالگر قدس، لبنان و امارات متحده عربی دارای مقالات سلب اعتبارشده در حوزه سلامت بودهاند که در این میان نیز کشورهای ایران، مصر و ترکیه به ترتیب بیشترین مقالات سلب اعتبارشده را داشتهاند. همچنین یافتهها نشان داد به جز ترکیه مقالات سلب اعتبارشده بقیه کشورهای مورد بررسی تمام استنادات خود را بعد از سلب اعتبار دریافت کردهاند. بیش از نیمی از این مقالات در کمتر از یکسال سلب اعتبار شدهاند. نتایج این پژوهش میتواند در راستای سیاستپژوهی رفتار پژوهشی محققان حوزه سلامت از منظر چگونگی رعایت اخلاق علمی و نیز بررسی فشارهای ناشی از انتشار مقاله به واسطه قوانین و سیاستهای ارزیابی علمی پژوهشگران مورد استفاده قرار گیرد.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13766_b4cca271bd83245f72daf6ae3f018174.pdf
مقالات سلب اعتبارشده
کشورهای خاورمیانه
حوزه سلامت
استناد
اخلاق علمی
Retraction Articles
Middle East
Health Science
Citation
Science Ethics
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
65
76
10.22034/rahyaft.2019.13767
13767
ارائه مدل پیشبینی تشخیص فرصتهای کارآفرینی با توجه به نقش سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات
Developing a Predictive Model for Identifying Entrepreneurial Opportunities Given the Role of ICT Literacy
علی بیرانوند
biranvand@gmail.com
1
احمد رستگار
rastegar_ahmad@yahoo.com
2
زهرا آهن ورز
zahra.ahanvarz25@gmail.com
3
استادیار، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه پیام نور، ایران.
دانشیار، گروه برنامهریزی آموزشی، دانشگاه پیام نور
کارشناسی ارشد، گروه برنامهریزی آموزشی، دانشگاه پیام نور
نقش کارآفرین در فرایند تغییر فناوری سببشده کارآفرینی به کانون پژوهش تبدیل شود، و شناسایی فرصت به عنوان نقطه تمرکز کارآفرینی مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیشبینی تشخیص فرصتهای کارآفرینی با توجه به نقش سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه شیراز به روش تحلیل مسیر انجام شده است. در این پژوهش ابعاد هوشیاری کارآفرینانه نقش متغیر واسطه را دارند. به همین منظور 373 نفر از دانشجویان به کمک جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب و به پرسشنامهای خود گزارشی متشکل از خرده مقیاسهای سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، تشخیص فرصتهای کارآفرینانه [17] و هوشیاری کارآفرینانه [24] پاسخ دادهاند. در ضمن قابلیت اعتماد مقیاسها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شده است. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نتایج نشان میدهد که سواد فناوری اطلاعات به صورت مستقیم بر تشخیص فرصتهای مطالعاتی تأثیر ندارد. بلکه به واسطه ابعاد هوشیاری کارآفرینانه (پویش و جستوجو، و همکاری و ارتباط) بر تشخیص فرصتهای کارآفرینانه تأثیر غیرمستقیم دارد. از میان ابعاد هوشیاری کارآفرینانه، بعد پویش و جستوجو بیشترین تأثیر را بر تشخیص فرصتهای کارآفرینانه دارد. کارآفرینان با شناسایی و هدفگیری فرصتهای پیش رو، اقدام به بهرهبرداری آنها، فرایند تولید بازار و تحقق نیازهای اجتماعی و اقتصادی را رونق میدهند. کارآفرینانی که قابلیت هوشیاری کارآفرینانه بالایی دارند، میتوانند اطلاعات روزآمدی کسب کنند و با پردازش اطلاعات کسبشده، شانس بیشتری برای تشخیص فرصتهای کارآفرینانه ایجاد کنند.
نقش کارآفرین در فرایند تغییر فناوری سببشده کارآفرینی به کانون پژوهش تبدیل شود، و شناسایی فرصت به عنوان نقطه تمرکز کارآفرینی مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیشبینی تشخیص فرصتهای کارآفرینی با توجه به نقش سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه شیراز به روش تحلیل مسیر انجام شده است. در این پژوهش ابعاد هوشیاری کارآفرینانه نقش متغیر واسطه را دارند. به همین منظور 373 نفر از دانشجویان به کمک جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب و به پرسشنامهای خود گزارشی متشکل از خرده مقیاسهای سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، تشخیص فرصتهای کارآفرینانه [17] و هوشیاری کارآفرینانه [24] پاسخ دادهاند. در ضمن قابلیت اعتماد مقیاسها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شده است. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نتایج نشان میدهد که سواد فناوری اطلاعات به صورت مستقیم بر تشخیص فرصتهای مطالعاتی تأثیر ندارد. بلکه به واسطه ابعاد هوشیاری کارآفرینانه (پویش و جستوجو، و همکاری و ارتباط) بر تشخیص فرصتهای کارآفرینانه تأثیر غیرمستقیم دارد. از میان ابعاد هوشیاری کارآفرینانه، بعد پویش و جستوجو بیشترین تأثیر را بر تشخیص فرصتهای کارآفرینانه دارد. کارآفرینان با شناسایی و هدفگیری فرصتهای پیش رو، اقدام به بهرهبرداری آنها، فرایند تولید بازار و تحقق نیازهای اجتماعی و اقتصادی را رونق میدهند. کارآفرینانی که قابلیت هوشیاری کارآفرینانه بالایی دارند، میتوانند اطلاعات روزآمدی کسب کنند و با پردازش اطلاعات کسبشده، شانس بیشتری برای تشخیص فرصتهای کارآفرینانه ایجاد کنند.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13767_57409bf1fdb225231e5851571d4d1cb9.pdf
کارآفرینی
تشخیص فرصت کارآفرینی
سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات
هوشیاری کارآفرینانه
Entrepreneurial
Entrepreneurial Opportunity Recognition
ICT Literacy
Entrepreneurial Alertness
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
77
90
10.22034/rahyaft.2019.13768
13768
جذب دانشجویان بینالمللی در نظام آموزش عالی ایران و چالشهای پیش رو
Acceptance International Students to the Iranian Higher Education System and the Challenges Ahead
هما فضلی یزد
fazli@irphe.ac.ir
1
اصغر زمانی
ofogh557@yahoo.com
2
مهتاب پورآتشی
mah.pouratashi@gmail.com
3
موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، تهران، ایران
استادیار، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، تهران، ایران
استادیار، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، تهران، ایران
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالشهای جذب دانشجویان بینالمللی در نظام آموزش عالی ایران صورت گرفته است. زیرا مطالعات و تجربههای موجود حاکی از وجود مشکلات گوناگون در زمینه جذب دانشجوی بینالمللی است. از طرف دیگر با توجه به برنامه ششم توسعه، فاصله زیادی تا رسیدن به اهداف پیشبینی شده برای جذب دانشجوی خارجی وجود دارد. بنابراین برای رسیدن به این اهداف و افزایش دانشجویان بینالمللی، شناخت موانع و کاستیهای موجود ضروری است. برای رسیدن به هدف پژوهش، از روش کیفی استفاده شده است. ابراز جمعآوری اطلاعات مصاحبه نیمهساختاریافته بود. جامعه مورد مطالعه شامل اعضای هیئت علمی دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران است. نمونه مورد مطالعه نیز به صورت هدفمند و گلوله برفی گزینش شدهاند. مصاحبهها تا رسیدن به حد اشباع ادامه پیدا کرد. همچنین با استفاده از روش تماتیک نتایج حاصل از مصاحبهها تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که چالشهای عمده جذب دانشجویان بینالمللی از دیدگاه اعضای هیئت علمی در پنج بعد موانع آموزشی، موانع فرهنگی و اجتماعی، موانع اقتصادی، موانع سیاسی و موانع ساختاری/ مدیریتی قابل دستهبندی است. در پایان با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهادها و راهکارهایی برای رفع چالشها و افزایش جذب دانشجویان بینالمللی در نظام آموزش عالی ایران ارائه شد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالشهای جذب دانشجویان بینالمللی در نظام آموزش عالی ایران صورت گرفته است. زیرا مطالعات و تجربههای موجود حاکی از وجود مشکلات گوناگون در زمینه جذب دانشجوی بینالمللی است. از طرف دیگر با توجه به برنامه ششم توسعه، فاصله زیادی تا رسیدن به اهداف پیشبینی شده برای جذب دانشجوی خارجی وجود دارد. بنابراین برای رسیدن به این اهداف و افزایش دانشجویان بینالمللی، شناخت موانع و کاستیهای موجود ضروری است. برای رسیدن به هدف پژوهش، از روش کیفی استفاده شده است. ابراز جمعآوری اطلاعات مصاحبه نیمهساختاریافته بود. جامعه مورد مطالعه شامل اعضای هیئت علمی دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران است. نمونه مورد مطالعه نیز به صورت هدفمند و گلوله برفی گزینش شدهاند. مصاحبهها تا رسیدن به حد اشباع ادامه پیدا کرد. همچنین با استفاده از روش تماتیک نتایج حاصل از مصاحبهها تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که چالشهای عمده جذب دانشجویان بینالمللی از دیدگاه اعضای هیئت علمی در پنج بعد موانع آموزشی، موانع فرهنگی و اجتماعی، موانع اقتصادی، موانع سیاسی و موانع ساختاری/ مدیریتی قابل دستهبندی است. در پایان با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهادها و راهکارهایی برای رفع چالشها و افزایش جذب دانشجویان بینالمللی در نظام آموزش عالی ایران ارائه شد.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13768_bc113292c5781dc3e19264732812e01f.pdf
دانشجو
دانشجوی خارجی
جذب دانشجویان بینالمللی
نظام آموزش عالی ایران
چالش
Student
International Student
Acceptance of International Students
Iranian Higher Education System
Challenge
per
مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
رهیافت
1027-2690
2783-4514
2019-08-23
29
2
91
106
10.22034/rahyaft.2019.13769
13769
راهکارهای وقفبنیان در اصلاح و توسعه نظام آموزشی ایران
Waqf-based Strategies for Reforming and Developing the Iranian Educational System
حمید رضا بهرمن
1
ابوالفضل جعفری
92eco.jafari@gmail.com
2
محمد مهدی کارگزار
3
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
دانشجو/دانشگاه امام صادق
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
وقف با تاریخچهای کهن، سنت حسنه اسلامی است که یکی از راهبردهای اساسی استفاده از آن، پیوند دادن آن با نظام علمی کشور است. در شرایط کنونی با توجه به سیاستگذاری تمرکزگرای حاکم، نظام آموزشی با مشکلات عدیدهای روبهرو شده است. وقف به عنوان نهادی مردمی میتواند یکی از ظرفیتهای اساسی برای اصلاح آن باشد. هدف این پژوهش کشف راهکارهایی وقفبنیان برای توسعه نظام علمی کشور است. روش گردآوری دادهها، کتابخانهای و تحلیل آنها بر اساس روش تحلیل مضمون صورت پذیرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش پنج مضمون اصلی که از تحلیل مضمون منابع کتبی مربوط به «رابطه وقف و نهاد علم» به دست آمده عبارتاند از: «بعد اقتصادی»، «بعد بینالملل»، «بعد فناوری»، «بعد مردمی» و «بعد توزیع سرمایه». بر اساس نتایج، سرمایهگذاری موقوفات در استفاده از فناوریهای روز مرتبط با آموزش و پژوهش، رفع مشکل معیشتی استادان و دانشجویان، مردمیکردن مدیریت مراکز علمی، دیپلماسی علمی وقفبنیان، صیانت از مراکز علمی تاریخی، تأسیس کتابخانهها، پژوهشگاهها و انتشارات بینالمللی و پایگاههای اطلاعاتی علمی از راهکارهای وقفبنیان اصلاح نظام علمی کشور است.
وقف با تاریخچهای کهن، سنت حسنه اسلامی است که یکی از راهبردهای اساسی استفاده از آن، پیوند دادن آن با نظام علمی کشور است. در شرایط کنونی با توجه به سیاستگذاری تمرکزگرای حاکم، نظام آموزشی با مشکلات عدیدهای روبهرو شده است. وقف به عنوان نهادی مردمی میتواند یکی از ظرفیتهای اساسی برای اصلاح آن باشد. هدف این پژوهش کشف راهکارهایی وقفبنیان برای توسعه نظام علمی کشور است. روش گردآوری دادهها، کتابخانهای و تحلیل آنها بر اساس روش تحلیل مضمون صورت پذیرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش پنج مضمون اصلی که از تحلیل مضمون منابع کتبی مربوط به «رابطه وقف و نهاد علم» به دست آمده عبارتاند از: «بعد اقتصادی»، «بعد بینالملل»، «بعد فناوری»، «بعد مردمی» و «بعد توزیع سرمایه». بر اساس نتایج، سرمایهگذاری موقوفات در استفاده از فناوریهای روز مرتبط با آموزش و پژوهش، رفع مشکل معیشتی استادان و دانشجویان، مردمیکردن مدیریت مراکز علمی، دیپلماسی علمی وقفبنیان، صیانت از مراکز علمی تاریخی، تأسیس کتابخانهها، پژوهشگاهها و انتشارات بینالمللی و پایگاههای اطلاعاتی علمی از راهکارهای وقفبنیان اصلاح نظام علمی کشور است.
https://rahyaft.nrisp.ac.ir/article_13769_ed6d45830a52dedd109f750b54870d1a.pdf
وقف
نظام آموزشی
پیشرفت
آموزش و پژوهش
Waqf
Education system
Development
Education and Research