این مقاله، به بررسی طیف سیاستهایی اختصاص دارد که در زمینۀ علم و فنآوری (تکنولوژی) مورد استفاده و تأیید قرار میگیرد. این سیاستها مجموعۀ اقداماتی کلی است که دولت برای تشویق توسعه تحقیقات علمی و تکنولوژیکی از یک سو و بهرهگیری از نتایج این تحقیقات برای دستیابی به اهداف کلی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از سوی دیگر انجام میدهد. سپس، نویسنده به بررسی کاربرد این سیاستها در چارچوب نظم جهانی میپردازد؛ نظمی که به شدت در حال تغییر است و ویژگی بارز آن، مجموعهای از چالشهایی شدید، دگرگونیهای سریع تکنولوژیک و جهانی شدن عقلانی سیاست علم و تکنولوژی را شرح داده و به بررسی تکامل تاریخی مفاهیم مربوط به آن (با تأکید بر تمایز بین سیاست علم و سیاست تکنولوژی) میپردازد؛ شرایط عملی و ابزار ویژه این سیاستگذاریها را برمیشمارد و با تشریح نقایصی که تاکنون در سیاست علم تکنولوژی وجود داشته است، بحث را به پایان میبرد. به نظر او این سیاستها در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به ایجاد سیستمهای پیچده و بسیار بوروکراتیک شرکتها نداشتهاند. انولواد با اشاره به تجارب کشورها و مناطق مختلف، نگرشهای موجود در زمینۀ سیاستهای علم و تکنولوژی را مطرح کرده و نقش سیستم سازمان ملل متحد را در این میان بررسی میکند. وی در پایان نتیجه میگیرد که امروزه مهمترین مسائلی که در زمینۀ سیاستهای علم و تکنولوژی مطرح است استفاده از تکنولوژی برای دستیابی به برتری رقابتی، دسترسی به فنآوری مدرن و نیز شکلهای جدیدی از دخالتهای دولت است برای افزایش توسعه تکنولوژیک در سطح شرکتها و مشارکت بیشتر در بازارهای جهانی و همۀ این مسایل در چارچوب اصول نوین یک الگوی تکنولوژیکی ـ اقتصادی نوظهور رخ میدهند.