عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران ، ایران
10.22034/rahyaft.2023.14054
چکیده
نخستین همایشِ ملّی مرجعیت علمی در سال 1402 توسط مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در مرکز همایشهای بینالمللی کتابخانه ملی برگزار شد و مجموعه نقطهنظرات فرهیختگان کشور در این باب از طرقِ مختلف از جمله سه ویژهنامه اخیرِ فصلنامه رهیافت به چاپ رسید که این آخرینِ آنهاست. در این سه ویژهنامه که حاویِ 18 مقاله است، نویسندگان محترم از منظرها و منظورهای مختلفی به موضوع مرجعیت علمی ایران نگریستهاند و هریک تلاش کردهاند، گوشهای از ابعاد گفته و ناگفته بحث را به نحوی بارزتر برای پژوهشگران و سیاستگذارانِ مربوطه آشکار سازند. مهمترین محورهایی که مورد توجه مقالات مذکور بوده است، عبارتند از:
مفهومشناسی و ارائه تعاریف مختلف از مرجعیت، نه تنها در حوزه علم بلکه در فناوری، هنر و حوزههای مختلف دیگر؛ بررسیِ روشها و شاخصهای متنوعِ سنجش مرجعیت علمی بر اساس تعاریف و مکاتبِ مختلف؛ تحلیل نقش پیشرانها و موانع مختلف دستیابی به مرجعیت علمیِ ایران؛ تحلیلِ نقشِ تعاملاتِ علمی بینالمللی در مرجعیت علمی؛ نقش نهادهای مختلف و بهویژه دانشگاهها در تحقق مرجعیت علمی؛ تبیینِ الگوها، مسیرها و راهبردهای تحقق مرجعیت علمی؛ برنامهها و سیاستهای پیشنهادی برای نیل به مرجعیت علمی.
صاحبِ این قلم بر آن نیست که جمعبندیِ جامع و مانعی از همه 18 مقاله مزبور (که بعضاً دیدگاههای متضاد و متناقضی را هم شامل میشوند)، ارائه دهد، اما میتواند برداشت کلّی خود از این نوشتهها را بدین شرح، برساخته نماید: الف. طبیعی است که مرجعیت علمیِ کشور در خلاء اتفاق نمیافتد و شرطِ بدیهیِ مرجع بودن، آن است که ایران مورد رجوع عالمان تمام دنیا قرار گیرد. بنابراین، ارتباطات بینالمللی گسترده و منسجم، اولین شرط مرجعیت است. در کنج انزوا، نه میتوان ورزشکار سطحِ اول جهانی تربیت کرد و نه میتوان مدعی قهرمانی المپیک بود. علم هم یک موجود جهانی است که با مشارکت همه انسانها و ذهنهای خلاق آنان، شکوفا میشود و لذا کسی بر آن سلطه خواهد یافت که بهترین شبکه همکاریهای علمی را اکتساب کرده باشد؛ ب. دو ابزار اصلیِ شبکهسازی علمی در جهان امروز، مجلات و همایشهای بینالمللی هستند؛ مجلات از آن روکه امکان مرور همتایان و یادگیری و یاددهی را فراهم ساختهاند و همایشها نیز بدان دلیل که هنوز هم در جهانِ کنونی، ارتباطات و تعاملات رو در رو و چهرهبهچهره، نقشی محوری در اعتمادسازی و همکاری متقابل دارد. به علاوه، ابزارهای جدیدِ علمسنجی که محصولِ یکی دو دهه اخیر هستند، درست یا غلط، وزن و جایگاهِ افراد، مؤسسهها و کشورها در هر حوزه علمی را تعیین کردهاند و ما برای تبدیل شدن به مرجعِ جهانی در هر حوزه، باید جایگاه خود را در این رتبهها تثبیت نماییم؛ ج. علاوهبر ارتباطات علمی، نقشِ آزادیِ آکادمیک و رواداریِ نظری مورد تأکیدِ نویسندگانِ محترم مقالات ویژهنامه قرار گرفته و آنها را شرطِ اساسیِ نیل به مرجعیت علمی دانستهاند؛ بهویژه در مورد علوم انسانی، کسی را منکر این عوامل نمیتوان دانست. این امر از آن روی اهمیت دارد که ما برای کشور، مذهب و انقلاب اسلامیمان، جایگاهی بیبدیل در علوم انسانی قائل هستیم و گرنه در سایر علوم، ارزشهای ما باعث ایجاد تفاوتی نمیشوند؛ د. یک سیاست ضروریِ دیگر برای تحقق مرجعیت علمی، داشتن راهبرد و سازوکارِ انتخابگری است. نه ما و نه هیچ کشورِ دیگری نمیتواند در همه شاخههای علمی، مدعیِ سرآمدی در جهان باشد. لذا باید حوزهها و شاخههای راهبردی علوم برای ایران را برگزید و ابزارها و زیرساختهای موردنیاز آنها را به نحوِ شایسته و بایسته فراهم ساخت؛ ه. و بالاخرهاینکه، نقش و جایگاهِ حیاتیِ دانشگاهها در دستیابی به هدفِ مرجعیتِ علمی، قابل بحث نیست. به هرحال، در جامعه ما، دانشگاهها، نقشهای مختلفی در پیشبردِ علم، فناوری و نوآوری پذیرفتهاند که شاید در برخی کشورها بر عهده نهادهای دیگری باشد. لذا حمایت مادّی و معنوی و بهویژه به رسمیت شناختنِ استقلالِ آنان، راهبردی غیرقابل جایگزین است که بدونِ آن، راهی به پیش نخواهیم گشود.