در دهۀ جاری جمعیت فعال کشور از مرز شصت میلیون نفر خواهد گذشت و جامعه ما به ایجاد حدود 10 میلیون واحد شغلی نیازمند است. لذا در حال حاضر با توجه به این حقیقت که بزرگترین چالش اقتصاد ایران بحران بیکاری است از مهمترین و اساسیترین وظایف دولت اشتغالزایی و کارآفرینی است. بالاخص، آموزش عالی کشور درجهت سیاستها و جهتگیریهای اخیر آن به سمت تحقیقات و فناوری رسالتی مضاعف در زمینه کارآفرینی دارد. قابل توجه است که در آمریکا 81% مشاغل، طی سالهای 1969-1976 توسط شرکتهای خصوصی ایجاد شده که نشاندهنده عدم کارآیی نظامهای اداری دولتی در روند اشتغالزایی است و براساس مطالعات انجام شده در این کشور طی سالهای 1980-1995 حدود 18% مشاغل ناشی از تأسیس کسب و کار جدید بوده است. لذا رویکرد مسائل آموزشی به بحث کارآفرینی از ضروریترین نیازهای جامعه علمی کشور است که به شناسایی و پرورش استعدادهایکارآفرینان پرداخته و بستر مناسب جهت اشتغالزایی در جامعه را فراهم میسازد. به نظر بسیاری از افراد صاحبنظر کارآفرینی موتور تغییرات اجتماعی است و حیات نظامهای اقتصادی در تخریب بنیادهای کهن و ناکارآمد و جایگزینی آنها با نهادهای کارآمد و نوین است. کارآفرینان افرادی مخاطرهپذیرند که به واسطۀ نوآوری در منابع، روشها، سازمان، محصولات و مخصوصاً بازاریابیهای جدید فرآیند تخریب خلاق را در درون نظامهای اقتصادی انجام داده و باعث رشد و توسعۀ اقتصادی و تجدید حیات ملت میشوند.