این مقاله یک رویکرد منابع مبنا را به مدیریت راهبردی سازمانهای پژوهش و فناوری اتخاذ کرده است. در این مقاله بر مبنای ادبیات، به بررسی تعاملهای پویا و تغییر شکلهای پنج دارائی کلیدی شامل انسانی، سازمانی، رابطهای، پولی و فیزیکی در سازمانهای پژوهش و فناوری پرداخته میشود. نتایج حاصل درک راهبردی از سازمانهای پژوهش و فناوری و به طور خاص درک اینکه چگونه دارائیهای نامشهود در یک سازمان پژوهش و فناوری پیشرانه ایجاد ارزش هستند را ارتقاء میدهد. به علاوه این امکان برای سازمانهای پژوهش و فناوری فراهم میگردد که با تجزیه و تحلیلهای خود منابعی را که راندمان بالایی دارند و آنهایی را که استفاده کارآمدی از آنها نمیشود را شناسایی کنند که میتواند دلائل ناکارآمدی عملکرد سازمان پژوهش و فناوری را تبیین نماید.